دختر ریدل پارت۷💃💃
(فردا ظهر)سرسرا خیلی خلوت شده بود همه برای کریسمس رفته بودن.پیش هری و رون نشسته بودم که داشتن شطرنج بازی میکردن.من:هری حریف رون نمیشی😂بعد دیدم هرماینی با یه چمدون اومد.هری:اسب به ای ۵.رون:سرباز به ای ۵.بعد سرباز رون زد مهرهی هری روداغون کرد.هرماینی:حرکت این خیلی خشن بود.رون:شطرنج مخصوصه دیگه،میبینم وسایلتو جمع کردی.هرماینی:میبینن که تو نکردی.
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عکس کاور عکس کلی ریدل هست🦦
مرسی از ناظری که زود منتشرش کرد🍻
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
مثل همیشه عالی بود 💙🌚
مرسی🫀
خواهش میکنم عزیزم 🌚💙
اولین لایک کامنت قسمت خودم شد😏
خش به حالت🦦